
تحلیل اخیر روزنامه Financial Times از گزارشهای شرکتهای عضو S&P 500 نشان میدهد که در سال گذشته، بیش از ۳۷۴ شرکت در جلسات مالی خود از هوش مصنوعی(AI) سخن گفتهاند و تقریباً ۹۰ درصد آنها از آن با لحنی مثبت یاد کردهاند. با این حال، وقتی مدیران درباره مزایای واقعی پرسش میشوند، بیشتر به وعدههای مبهم درباره «افزایش بهرهوری در آینده» اشاره میکنند. نکته جالب این است که همین شرکتها در گزارشهای سالانهشان، بیشتر درباره ریسکهای هوش مصنوعی سخن گفتهاند تا منافع ملموس آن.
دلیل اصلی این موضوع، ضعف در مدیریت و رهبری سازمانی است، نه در خود فناوری. شرکتها اغلب در پیادهسازی هوش مصنوعی شکست میخورند، زیرا فناوری را بدون تغییر در ساختار، فرآیندها و فرهنگ سازمانی خود وارد میکنند. رهبران برای موفقیت در عصر هوش مصنوعی مولد (Generative AI) باید مجموعهای از مهارتهای جدید را بیاموزند که با شیوههای سنتی رهبری متفاوت است. پژوهشگران در این تحلیل پنج مهارت و نقش اساسی را برای رهبران در عصر جدید معرفی کردهاند:
۱. عبور از مرزهای سازمانی
درک واقعی از هوش مصنوعی فقط با خواندن گزارشها بهدست نمیآید، بلکه از طریق شبکهسازی، تعامل و تجربه عملی حاصل میشود. مدیران موفق باید با کارشناسان، استارتاپها، نهادهای قانونگذار و شرکتهای فناور ارتباط بگیرند تا دید گستردهتری نسبت به فرصتها و تهدیدهای AI پیدا کنند. برای نمونه، ساتیا نادلا مدیرعامل مایکروسافت، با دعوت از مدیران استارتاپهای کوچک به جلسات استراتژیک شرکت، فضایی برای تبادل تجربه میان افراد با دیدگاههای متفاوت ایجاد کرد. چنین اقداماتی باعث نوآوری سازمانی و تصمیمگیری آگاهانهتر میشود.
۲. بازطراحی ساختار سازمان
هوش مصنوعی تنها زمانی ارزش ایجاد میکند که فرآیندها و نقشها متناسب با آن بازطراحی شوند. شرکتهایی که AI را به شکل سطحی به سیستمهای قدیمی خود اضافه میکنند، نتیجه قابل توجهی نمیگیرند. رهبران باید مشخص کنند کدام وظایف باید خودکارسازی (Automation) شوند، کدام باید با قضاوت انسانی تقویت شوند، و کجا نیاز به کنترل انسانی کامل است. نمونه موفق این رویکرد، شرکت SAP است که با رهبری مدیر مالیاش، «دومینیک آسام»، بخشهای مالی و اداری را بازطراحی کرد تا با هوش مصنوعی ادغام شوند. این اقدام باعث شد کارکنان بر کارهای تحلیلی و ارزشافزا تمرکز کنند و بهرهوری کلی سازمان افزایش یابد.
۳. هدایت همکاری انسان و هوش مصنوعی
یکی از چالشهای اصلی رهبران، هماهنگ کردن تصمیمگیری تیمی با کمک AI است. در شرکتهایی مانند آمازون، هوش مصنوعی اکنون نهتنها گزارشهای مالی بلکه تحلیلهای پیچیده مانند پیشبینی درآمد و مالیات را انجام میدهد و خروجی آن مستقیماً در جلسات تصمیمگیری استفاده میشود. پژوهشها نشان میدهد که اگر AI در نقشهای مختلفی مانند «مشاور»، «تحلیلگر» یا حتی «منتقد تصمیمها» استفاده شود، کیفیت تصمیمگیری بهشدت افزایش مییابد. مدیران باید یاد بگیرند چگونه نقش هوش مصنوعی را در تیمها طراحی و مدیریت کنند تا بهترین نتایج حاصل شود.
۴. مربیگری و توسعه مهارت کارکنان
برای بهرهبرداری واقعی از هوش مصنوعی، رهبران باید به جای نظارت سختگیرانه، فرهنگ آموزش و تجربهگرایی را گسترش دهند. کارکنان نیاز دارند در محیطی امن یاد بگیرند، اشتباه کنند و با AI همکاری مؤثر داشته باشند. نمونه بارز این تغییر فرهنگی در مایکروسافت رخ داد؛ جایی که ژان فیلیپ کورتوا مدیر فروش جهانی شرکت، فرهنگ «بازرسی» را کنار گذاشت و «فرهنگ مربیگری» را جایگزین کرد. این تحول باعث افزایش تمرکز کارکنان بر مشتریان و بهبود چشمگیر عملکرد شد.
۵. رهبری با الگو بودن
یکی از کلیدیترین اصول موفقیت در عصر هوش مصنوعی، استفاده شخصی از AI توسط رهبران است. مدیرانی که خود از ابزارهایی مانند ChatGPT استفاده میکنند، نهتنها درک بهتری از تواناییها و محدودیتهای فناوری دارند، بلکه الگوی مثبتی برای کارکنان میسازند. بهعنوان نمونه، دونا موریس مدیر منابع انسانی والمارت، برای تصمیمگیریهای شغلی و حتی کارهای روزمره از AI کمک میگیرد و این رفتار را در سازمانش ترویج میدهد.
منبع خبر: hbr
پاسخ :