
اقتصاد جهانی امروز بیش از هر زمان دیگری به موفقیت یا شکست هوش مصنوعی (AI) وابسته شده است. با وجود نشانههای آشکار از رکود در بخشهای مختلف اقتصاد، از جمله کاهش رشد اشتغال و دستمزدها، افزایش بدهیها و ورشکستگیها، و سقوط اعتماد مصرفکننده، تب سرمایهگذاری در هوش مصنوعی بهتنهایی توانسته بخش بزرگی از رشد اقتصادی را حفظ کند. در حالی که سیاستهای اقتصادی پرریسک و تصمیمات بحثبرانگیز مانند جنگ تجاری دونالد ترامپ با چین، محدودیتهای مهاجرتی و تعطیلیهای طولانی دولت، فشار شدیدی بر بازارها وارد کردهاند، اما رشد سرسامآور سرمایهگذاری در شرکتهای فناوری فعال در حوزه AI – از جمله Nvidia، Alphabet، Microsoft و سایر غولهای تکنولوژی – همچنان باعث افزایش شاخصهای بورسی و ایجاد امید در اقتصاد آمریکا شده است.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که این رشد ممکن است بر پایه حبابی خطرناک بنا شده باشد. شاخص نوسان بازار موسوم به VIX (شاخص ترس) اخیراً به بالاترین سطح خود از زمان اعمال تعرفههای جدید آمریکا بر کالاهای چینی رسیده است، نشانهای از نگرانی سرمایهگذاران نسبت به آینده بازار. پرسش اصلی این است: اگر وعدههای بزرگ سیلیکونولی درباره رشد شگفتانگیز بهرهوری تحقق نیابد، چه خواهد شد؟

به گفته گیتا گوپینات، اقتصاددان ارشد سابق صندوق بینالمللی پول، ترکیدن حباب احتمالی هوش مصنوعی میتواند منجر به از بین رفتن بیش از ۲۰ تریلیون دلار از ثروت خانوارهای آمریکایی و ۱۵ تریلیون دلار از سرمایه جهانی شود – رقمی مشابه سقوط بازار پس از بحران داتکام در اوایل دهه ۲۰۰۰. اما حتی اگر برعکس، وعدههای هوش مصنوعی محقق شوند و فناوری واقعاً باعث جهش بهرهوری شود، نتیجه باز هم نگرانکننده است. برخلاف انقلابهای صنعتی گذشته، که انسانها در آن با فناوری سازگار شدند و به شغلهای جدیدی دست یافتند، هدف نهایی هوش مصنوعی تکرار کامل تواناییهای انسانی است، نه صرفاً جایگزینی برخی وظایف. این یعنی فناوریای در حال شکلگیری است که میتواند تمامی کارها را بهتر از انسان انجام دهد.
این سناریو، مسئلهای اساسی را مطرح میکند: اگر هوش مصنوعی بتواند جای انسان را در تمامی مشاغل بگیرد، منبع درآمد و نقش اقتصادی انسانها چه خواهد بود؟ شاید بازتوزیع ثروت تا حدی بتواند این شکاف را پر کند، اما طبق گفته اریک برینیولفسون از دانشگاه استنفورد، چنین جهانی منجر به تمرکز بیسابقه ثروت و قدرت در دست عدهای محدود میشود و بقیه انسانها به وضعیتی وابسته و بیقدرت دچار خواهند شد.
برینیولفسون هشدار میدهد که جامعه ممکن است در «تعادلی خطرناک» گرفتار شود؛ جایی که اکثریت مردم هیچ ابزاری برای بهبود وضعیت خود ندارند و همه چیز در اختیار صاحبان فناوری قرار گرفته است. از این دیدگاه، شاید حتی بهتر باشد که حباب هوش مصنوعی در نهایت بترکد. زیرا هرچند سقوط آن میتواند رکودی جهانی ایجاد کند، اما فرصتی برای بازسازی سالمتر فناوری و اقتصاد فراهم خواهد آورد.

او معتقد است ارزش واقعی فناوری نه در جایگزینی انسان، بلکه در تقویت تواناییهای انسانی است. به عنوان مثال، هوش مصنوعی میتواند به پرستاران مهارتهای تخصصی لازم برای انجام وظایف پزشکان را بیاموزد یا به پژوهشگران در طراحی پروتئینهای جدید برای درمان بیماریها کمک کند. تاریخ نیز نشان داده که حبابهای سرمایهگذاری بزرگ، حتی پس از فروپاشی، زیرساختهای ارزشمندی بر جای میگذارند. پس از سقوط داتکام در سال ۲۰۰۱، بستر اینترنت مدرن شکل گرفت؛ همانطور که سقوط بازار راهآهن در قرن نوزدهم، زیربنای حملونقل بریتانیا را فراهم کرد. در نهایت، شاید یک بحران در حوزه هوش مصنوعی بتواند مسیر توسعه این فناوری را از ساخت موجودات فوقهوشمند و جایگزین انسان، به سمت فناوریهایی برای ارتقای کیفیت زندگی انسانها تغییر دهد؛ فناوریای که در خدمت انسان باشد، نه جایگزین او.
منبع خبر: theguardian

شاهین آقامعلی


پاسخ :